در استراتژی معاملاتی معکوس همه چیز به نقطه‌ای که در آن بازار تغییر جهت می‌دهد بستگی دارد. این استراتژی به طرز شگفت‌آوری اصلا به دنبال همراه شدن با جمعیت نیست، بلکه به تشخیص علائم اولیه تغییر روند و ورود به معاملاتی مخالف قیمت بستگی دارد. چه یک معامله‌گر با تجربه باشید و چه آماتور، شناسایی نقاط معکوس شدن روند و انجام معاملات بر اساس آن‌ها، می‌تواند میزان سودگیری شما به میزان قابل‌توجهی افزایش دهد.  در این مقاله با خانه سرمایه همراه باشید زیرا بر آنیم که راه‌های شناسایی سطوح بازگشت قیمت، الگوهای آن و نحوه پیاده کردن این استراتژی را به شما آموزش دهیم.

استراتژی معاملاتی معکوس چیست؟

استراتژی معاملاتی معکوس (Reversal Trading)، شامل شناسایی و ورود به معاملات در سطوحی می‌شود که جهت قیمت دارایی در آنها تغییر می‌کند. معامله‌گرانی که از این استراتژی معاملاتی استفاده می‌کنند به دنبال نشانه‌هایی می‌گردند که نشان می‌دهند روند فعلی در حال ضعیف شدن بوده و روند جدیدی در شرف شروع است.

استراتژی معاملاتی معکوس چیست؟

این رویکرد، مستلزم نگاه تیزبینانه به اندیکاتورهای تکنیکال و الگوهایی از بازار است که می‌توانند سرنخی از بازگشت احتمالی روند بدهند؛ مانند سطوح حمایت و مقاومت، الگوهای کندل استیک (Candlestick) و واگرایی (Divergence) در اندیکاتورهایی که مومنتوم بازار را اندازه‌گیری می‌کنند.

اهمیت استراتژی معاملاتی معکوس و مزایای آن

استراتژی معاملاتی معکوس در بازارهای مالی بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا به معامله‌گران اجازه می‌دهد در نقاط بالقوه‌ی برگشتی وارد پوزیشن‌ها شده یا از آنها خارج شوند و فرصت‌های کسب سود را افزایش می‌دهد. معامله‌گران با شناسایی زودهنگام بازگشت‌ها می‌توانند در ابتدای راه روندهای جدید را که اغلب به تغییرات قابل توجه قیمت منجر می‌شوند، پیدا کنند. این استراتژی به‌ویژه در بازارهای پرنوسان که در آن قیمت‌ها مرتباً تغییر جهت می‌دهند مؤثر واقع می‌شود و فرصت‌های متعددی برای کسب سود فراهم می‌کند.

یکی از مزایای اصلی استراتژی معاملاتی معکوس، توانایی ثبت حرکات بزرگ قیمت در شروع روندهای جدید است که  ممکن است به سوددهی بالاتری منجر شود. همچنین این استراتژی به معامله‌گران اجازه می‌دهد با تعیین نقاط ورود و خروج واضح، مدیریت ریسک خود را بهبود بخشند و زیان‌های احتمالی را به حداقل برسانند. معاملات معکوس همچنین به تنوع استراتژی‌های معاملاتی کمک می‌کنند و جایگزینی برای رویکردهای دنبال‌کننده‌ی روند ارائه هستند. این نوع استراتژی به معامله‌گران اجازه می‌دهد که از شرایط مختلف بازار سود ببرند و توانایی خود را در جهت‌یابی و کسب سود از بازارهای پرتلاطم و پرنوسان افزایش دهند.

معرفی نقاط بازگشتی (Reversal Points)

در استراتژی‌های معاملاتی معکوس، نقاط بازگشت (Reversal Points)، مواردی کلیدی هستند. این نقاط در حقیقت سطوحی هستند که انتظار می‌رود روند قیمت پس از برخورد با آنها از یک وضعیت صعودی به وضعیت نزولی یا بالعکس تغییر جهت بدهد.

نقاط بازگشتی reversal points

شناسایی این نقاط می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تا زمان‌بندی بهینه‌ای برای ورود یا خروج از پوزیشن‌ها داشته باشند.

روش‌های شناسایی نقاط بازگشتی

در ادامه تعدادی از روش‌هایی کاربردی برای شناسایی نقاط بازگشت قیمت را معرفی کرده و توضیح مختصری برای هرکدام ارائه می‌دهیم:

الگوهای کندل استیک یا شمعی

برخی الگوهای شمعی مانند دوجی (Doji)، چکشی (Hammer)، ستاره‌ی دنباله‌دار (Shooting star)، و الگوهای پوشا یا اینگلفینگ (Engulf Patterns)، اغلب نشانه‌ی بازگشت احتمالی قیمت هستند. به عنوان مثال، یک «چکش» در پایان یک روند نزولی می‌تواند نشان‌دهنده‌ی یک بازگشت صعودی باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به مقاله آموزش کندل شناسی در تحلیل تکنیکال مراجعه نمایید.

سطوح حمایت و مقاومت

حمایت، سطحی از قیمت است که در آن میزان قابل‌توجهی تقاضا (سفارش خرید) وجود دارد و انتظار می‌رود سرعت روند نزولی با رسیدن به آن کاهش یابد یا به‌طور کلی متوقف شود. از طرفی مقاومت، سطحی از قیمت است که در آن میزان قابل‌توجهی عرضه (سفارش فروش) وجود دارد و انتظار می‌رود سرعت روند صعودی با رسیدن به آن کاهش یابد یا به‌طور کلی متوقف شود. بنابراین با رسیدن قیمت به این سطوح، امکان معکوس شدن جهت روند وجود دارد.

میانگین‌های متحرک

تقاطع میانگین‌های متحرک (به عنوان مثال، زمانی که یک میانگین متحرک کوتاه‌مدت، یک میانگین متحرک بلندمدت را به طرف بالا قطع می‌کند) می‌تواند نشان‌دهنده‌ی بازگشت و معکوس شدن روند باشد.

اندیکاتورهای تکنیکال

اندیکاتورهایی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI)، مکدی (MACD)، و اسیلاتور استوکاستیک (Stochastic Oscillator) می‌توانند شرایط خرید بیش‌ازحد یا فروش بیش‌ازحد را نشان دهند، که اغلب قبل از معکوس شدن روند رخ می‌دهند.

الگوهای نموداری

الگوهایی مانند سر و شانه، سقف دوقلو و کف دوقلو و مثلث‌ها پس از تکمیل شدن می‌توانند نشانه‌هایی از بازگشت احتمالی باشند.

معامله‌گران با ترکیب این ابزارها می‌توانند بازگشت‌های بالقوه‌ی بازار را پیش‌بینی و در جهت آنها سرمایه‌گذاری کنند.

الگوهای کندل استیک بازگشتی

در این قسمت به‌صورت اختصاصی روی الگوهای کندل استیک تمرکز کرده و نمونه‌هایی که در تشخیص نقاط بازگشت موثر هستند را توضیح می‌دهیم.

الگوهای کندل استیک بازگشتی

 دوجی (Doji)

الگو کندل استیک دوجی زمانی رخ می‌دهد که قیمت‌های باز و بسته شدن تقریباً یکسان باشند، که در این صورت یک بدنه‌ی بسیار کوچک با فیتیله‌- سایه (Shadow) بلند ایجاد می‌شود. این الگو نشان‌دهنده‌ی بلاتکلیفی بازار بوده و اغلب نشانه‌ای از معکوس شدن روند قیمت است؛ به خصوص اگر پس از یک روند قوی ظاهر شده باشد.

هنگامی که یک دوجی در بالای روند صعودی یا پایین یک روند نزولی ظاهر می‌شود، نشان می‌دهد که روند احتمالاً در حال از دست دادن مومنتوم خود است و از یک بازگشت احتمالی خبر می‌دهد.

چکش (Hammer)

الگوی چکش دارای بدنه‌ی کوچک و یک سایه پایینی بلند بوده که سایه بالایی آن کوتاه است با اصلا سایه بالا ندارد. این الگو که پس از روند نزولی ظاهر می‌شود، نشان می‌دهد که خریداران پس از یک دوره فشار فروش، رفته‌رفته در حال ورود به بازار هستند و احتمالاً روند قیمت را به طرف بالا باز خواهد گرداند. بسته شدن شمع بعدی در بالای بدنه‌ی چکش، این فرضیه را تقویت می‌کند.

ستاره‌ی دنباله‌دار (Shooting Star)

ستاره‌ی دنباله‌دار، بدنه‌ی کوچک و سایه بالایی بلندی دارد که پس از یک روند صعودی شکل می‌گیرد. این الگو نشان می‌دهد که قیمت در تلاش برای رشد بوده است، اما با یک مقاومت قابل‌توجه مواجه شده است؛ بنابراین می‌تواند نشانه‌ای از یک بازگشت نزولی بالقوه باشد.

الگوهای پوشا یا اینگالفینگ (Engulfing)

الگوی پوشا از دو کندل تشکیل شده است: یک کندل استیک کوچک و یک کندل استیک  بزرگ‌ و در آن کندل بزرگ‌تر کندل قبلی را به طور کامل می‌‌پوشاند. الگوی اینگالفینگ صعودی پس از یک روند نزولی اتفاق می‌افتد که نشان‌دهنده‌ی یک بازگشت صعودی بالقوه است؛ در حالی که اینگالفینگ نزولی پس از یک دوره‌ی صعودی رخ می‌دهد و می‌تواند علامتی از یک بازگشت نزولی بالقوه باشد.توجه داشته باشید که این الگوها زمانی که پس از یک روند قوی ظاهر می‌شوند، قدرت بیشتری دارند.

نحوه‌ استفاده از الگوهای کندل استیک در یافتن نقاط بازگشت

  • تأییدیه: پس از شکل‌گیری یک الگوی بازگشتی، همواره به دنبال یک تأییدیه باشید. به عنوان مثال، پس از مشاهده‌ی یک چکش، منتظر بمانید تا کندل بعدی در بالای بدنه‌ی چکش بسته شود و بازگشت صعودی را تأیید کند.
  • شرایط: شرایط الگو را با در نظر گرفتن روند اصلی بازار و دیگر اندیکاتورها مانند سطوح حمایت و مقاومت، شاخص قدرت نسبی یا میانگین‌های متحرک بسنجید. این کار، میزان اعتبار سیگنال بازگشتی را افزایش می‌دهد.
  • حجم: به حجم معاملات در زمان رخ‌داد الگو توجه کنید. حجم بالاتر در طول تشکیل یک الگوی معکوس می‌تواند سیگنال را تقویت و احتمال بازگشت را بیشتر کند.

استفاده از اندیکاتورها در استراتژی معاملاتی معکوس

همان‌طور که می‌دانیم، اندیکاتورهای تکنیکالی نقریبا همه‌جا کاربردی هستند و در این مورد هم می‌توانیم روی کمک آن‌ها حساب کنیم.

اندیکاتورها در استراتژی معاملاتی معکوس

بنابراین در ادامه تعدادی از موارد موثر را بررسی می‌کنیم:

شاخص قدرت نسبی (RSI)

شاخص قدرت نسبی معمولاً سرعت و تغییر حرکات قیمت را در یک دوره‌ی ۱۴ روزه اندازه‌گیری و در بازه‌‌ی صفر تا ۱۰۰ مقیاس‌بندی می‌کند. این اندیکاتور به شناسایی شرایط خرید بیش‌از‌حد (بالای ۷۰) یا فروش بیش‌ازحد (زیر ۳۰) در بازار کمک می‌کند.

ورود RSI به قلمروی خرید یا فروش بیش‌ازحد، می‌تواند نشانه‌ای از بازگشت احتمالی روند باشد. به عنوان مثال، اگر RSI بالاتر از ۷۰ بود و شروع به کاهش کرد، می‌تواند نشان‌دهنده‌ی این باشد که روند صعودی در حال از دست دادن مومنتوم است، که خود نشانه‌ای از یک بازگشت احتمالی به سمت پایین است.

واگرایی هم‌گرایی میانگین متحرک (MACD)

اندیکاتور مکدی یک اندیکاتور دنبال‌کننده‌ی روند است که رابطه‌ی بین دو میانگین متحرک قیمت یک دارایی را نشان می‌دهد. خط مکدی (میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه منهای میانگین متحرک نمایی ۲۶روزه) و خط سیگنال (EMA ۹ روزه) برای تولید سیگنال‌ها استفاده می‌شوند.

عبور خط مکدی از خط سیگنال به سمت بالا (صعودی) یا پایین (نزولی) می‌تواند یک نشان از بازگشت روند باشد. علاوه‌‌براین، هیستوگرام (تفاوت بین مکدی و خط سیگنال) نیز می‌تواند مومنتوم روند را نشان دهد. اگر خط مکدی از قیمت منحرف شود (به عنوان مثال، قیمت در حال افزایش اما مکدی در حال کاهش باشد)، می‌تواند نشانه‌ای از یک بازگشت بالقوه باشد.

اوسیلاتور استوکاستیک (Stochastic Oscillator)

اوسیلاتور استوکاستیک قیمت بسته شدن خاص را با محدوده‌ای از قیمت‌ها در یک دوره‌ی زمانی خاص مقایسه می‌کند. این اندیکاتور بین صفر تا ۱۰۰حرکت می‌کند؛ سطوح بالای ۸۰ نشان‌دهنده‌ی شرایط بیش‌خرید و سطوح زیر ۲۰ نشان‌دهنده‌ی بیش‌فروش هستند و می‌تواند سیگنالی از قریب‌الوقوع بودن یک بازگشت بدهند. تقاطع خط K% (سریع‌تر) با خط D%  (کندتر) نیز می‌تواند بازگشت‌های احتمالی را نشان دهد.

استفاده از الگوهای قیمتی در استراتژی معاملاتی معکوس

در استراتژی‌های معاملاتی معکوس، الگوهای نموداری مانند سرو‌شانه، سقف و کف دوقلو، و الگوهای مثلث مختلف ابزارهای مهمی برای شناسایی تغییرات بالقوه روند بازار و شناسایی نقاط ورود به ترید هستند.

الگوهای قیمتی در استراتژی معاملاتی معکوس

در ادامه به تعدادی از مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم.

الگوی سروشانه (Head and Shoulders Pattern)

سروشانه یک الگوی بازگشتی کلاسیک است که در انتهای یک روند صعودی ظاهر می شود. این الگو از سه قله تشکیل شده است: قله میانی «سر» بالاتر از دو قله کناری «شانه‌ها» است. این الگو زمانی کامل می‌شود که قیمت به زیر «خط گردن» که با اتصال پایین‌های دو شانه کشیده می‌شود، بشکند. شکستگی در زیر این خط گردن، یک بازگشت نزولی بالقوه را نشان و از احتمال ریزش کوتاه‌مدت خبر می‌دهد. سروشانه معکوس که در انتهای یک روند نزولی ظاهر می شود، همتای صعودی آن است که نشان دهنده یک معکوس بالقوه صعودی است.

سقف و کف دوقلو (Double Top and Double Bottom)

سقف و کف دوقلو مجموعه دیگری از الگوهای معکوس قدرتمند هستند. اگر پس از یک حرکت طولانی به سمت بالا، یک سقف دوقلو شکل یگیرد، بدین معنا است که قیمت دو بار در یک سطح به اوج رسیده است و این دو قله با کمی ریزش از یکدیگر ​​جداشده‌اند. این الگو حاکی از از دست دادن شتاب خرید است، و شکسته شدن روند به زیر سطح میانی (خط گردن) بازگشت نزولی را تایید می‌کند و نشان دهنده فرصتی برای فروش است. برعکس، پس از یک روند نزولی،کف دوقلو ظاهر می‌شود و در طی آن قیمت دو کف با سطح تقریباً یکسان ایجاد می‌کند که با یک حرکت صعودی میان‌ راه، از یکدیگر جدا می‌شوند. شکست روند به بالای خط کردن، نشانه بازگشت صعودی است و فرصت خرید را ارائه می‌دهد.

الگوهای مثلث (Triangle Patterns)

مثلث‌ها نیز می‌توانند در معاملات معکوس نقش داشته باشند، اگرچه آنها بیشتر با الگوهای ادامه دار مرتبط هستند. با این حال، هنگامی که یک مثلث پس از یک روند طولانی و نزدیک به سطوح حمایت یا مقاومت کلیدی تشکیل می‌شود، می‌تواند نشان‌دهنده احتمال معکوس شدن روند باشد. مثلث نزولی با مجموعه ای از سقف‌های پایین‌تر و یک خط حمایت صاف مشخص می شود، که شکسته شدن خط حمایت اغلب نشان از آغاز معکوس شدن روند به سمت پایین است. از طرفی مثلث صعودی با کف‌های بالاتر و یک خط مقاومت صاف تشکیل می‌شوند که در صورت شکسته شدن قیمت به بالای مقاومت، احتمال معکوس شدن صعودی قیمت وجود دارد.

در عمل، معامله‌گران از این الگوها برای پیش‌بینی نقاط برگشت و زمان‌بندی ورودشان به ترید استفاده می‌کنند. پس از شناسایی یک الگو، معامله‌گران منتظر می‌مانند تا قیمت از سطح کلیدی (خط گردن در سر و شانه‌ها و سقف و کف دوقلو، یا خط روند در مثلث‌ها) عبور کند. این تایید به کاهش خطر سیگنال‌های نادرست کمک می‌کند و احتمال بازگشت موفقیت آمیز روند قیمت را افزایش می‌دهد. با ترکیب این الگوها با سایر اندیکاتورها و تحلیل بازار، معامله‌گران می‌توانند توانایی خود را برای شناسایی و ورود به معاملات در تغییرات روند احتمالی بازار افزایش دهند.

یافتن واگرایی و نقاط بازگشت با استفاده از اندیکاتورهای تکنیکال

واگرایی زمانی رخ می‌دهد که اندیکاتور در جهت مخالف روند قیمت دارایی حرکت کند. واگرایی‌ها اغلب سیگنال‌های قابل‌اعتمادی از بازگشت‌های بالقوه هستند. استفاده از اندیکاتورها در استراتژی معاملاتی معکوس شامل شناسایی وضعیت‌های خرید یا فروش بیش‌ازحد، تقاطع‌ها و واگرایی‌ها است.

واگرایی و نقاط بازگشت با استفاده از اندیکاتورهای تکنیکال

این سیگنال‌ها به معامله‌گران کمک می‌کنند تا بازگشت‌های احتمالی روند را پیش‌بینی کنند و در با زمان‌بندی مناسب‌تری وارد پوزیشن‌ها شده یا از پوزیشن‌ها خارج شوند. در ادامه نحوه یافتن آن‌ها با استفاده از اندیکاتورها را بررسی می‌کنیم:

  • واگرایی شاخص قدرت نسبی: اگر قیمت یک سقف جدید تشکیل دهد، اما در RSI یک سقف پایین‌تر شکل بگیرد، این وضعیت می‌تواند نشان‌دهنده‌ی یک بازگشت نزولی (واگرایی نزولی) باشد. برعکس، اگر قیمت یک کف جدید تشکیل داد، اما در RSI یک کف بالاتر شکل گرفت، این وضعیت نشان‌دهنده‌ی یک بازگشت روند احتمالی است.
  • واگرایی مکدی: مشابه RSI، اگر قیمت در حال افزایش باشد اما مکدی در حال کاهش، یا اگر قیمت در حال کاهش و مکدی در حال افزایش باشد، احتمال بازگشت روند وجود دارد.
  • واگرایی استوکاستیک: واگرایی استوکاستیک (افزایش قیمت همزمان با سقوط استوکاستیک، یا بالعکس) می‌تواند نشان‌دهنده‌ی یک بازگشت قریب‌الوقوع روند باشد.

ترکیب این اندیکاتورها با دیگر روش‌های تحلیلی مانند الگوهای کندل استیک (شمعی) یا سطوح حمایت و مقاومت می‌تواند دقت پیش‌بینی بازگشت‌ها را افزایش دهد.

نکات ورود به معامله برای استراتژی معاملاتی معکوس

استراتژی ورود به ترید در معاملات معکوس بر شناسایی زمانی تمرکز دارد که روند بازار در شرف تغییر جهت است. این رویکرد بر تعیین سطوح کلیدی حمایت و مقاومت تکیه دارد که در آن قیمت احتمالاً مسیر خود را تغییر می‌دهد. ورود موفق اغلب شامل انتظار برای رسیدن قیمت به این سطوح و مشاهده دقیق رفتار بازار است. معامله‌گران ممکن است به دنبال الگوهایی مانند سقف یا کف دوقلو، الگوی سروشانه، یا الگوهای کندل استیک مانند دوجی یا چکش باشند که احتمال برگشت روند را نشان می‌دهند. زمان ورود در معاملات معکوس بسیار مهم است، زیرا ورود خیلی زود یا خیلی دیر می تواند منجر به زیان های قابل توجهی شود.

نکات ورود به معامله برای استراتژی معاملاتی معکوس

برای افزایش اطمینان در ورود به ترید، معامله‌گران قبل از انجام معامله از تأییدیه‌ها (Confirmations) استفاده می‌کنند. تأییدها می‌توانند به اشکال مختلفی مانند اندیکاتورهای تکنیکالی مانند RSI ، MACD یا حجم معاملات باشند که می توانند قدرت برگشت را نشان دهد. به عنوان مثال، اگر یک معامله‌گر بازگشت احتمالی قیمت را در یک سطح حمایتی شناسایی کند، ممکن است برای تایید سیگنال معامله از رسیدن RSI به زیر سطح ۳۰ (که نشان دهنده شرایط بیش‌فروش است) استفاده کند. علاوه‌براین، بررسی حجم معاملات نیز می‌تواند به تایید سیگنال معکوس شدن روند کمک کند. معامله‌گران با ترکیب ابزارهای تایید و تحلیل حرکات قیمت می‌توانند شانس خود را برای ورود به بازار در زمان مناسب و پتانسیل معاملات سودآور را افزایش دهند.

نکات خروج از معاملات برای استراتژی معاملاتی معکوس

در معاملات معکوس، استراتژی های خروج برای به حداکثر رساندن سود و به حداقل رساندن زیان حیاتی هستند. یکی از رویکردهای موثر استفاده از سطوح حمایت و مقاومت به عنوان راهنمای خروج است. معامله‌گران پس از ورود به یک معامله در استراتژی معاملاتی معکوس، اغلب نقاط خروج خود را در سطح حمایت یا مقاومت قابل توجه بعدی قرار می دهند. برای یک پوزیشن خرید، این ممکن است به معنای خروج در نزدیکترین سطح مقاومت باشد، درحالی‌که نقطه خروج در یک پوزیشن شورت (Sell) می‌تواند به معنای خروج از نزدیکترین سطح حمایتی باشد که ممکن است در آن تقاضای خرید ظاهر شود.

برای مدیریت ریسک و اطمینان از معاملات درست ومنظم، سفارشات سیو سود (Take Profit) و حد ضرر (Stop Loss) ضروری هستند. سفارشات سیو سود به طور خودکار معامله را به محض رسیدن قیمت به یک سطح از‌پیش‌تعیین شده می بندد که معمولاً نزدیک یک منطقه حمایت یا مقاومت قابل توجهی قرار دارد. این تضمین می کند که سود معکوس شدن  دوباره روند بازار برداشت شود. از سوی دیگر، اگر معامله طبق انتظار پیش نرود، سفارش حد ضرر برای محدود کردن ضررهای احتمالی ثبت می‌شود. این سفارش معمولاً در سطوحی کمی فراتر از سطح حمایت یا مقاومت کلیدی تنظیم می‌شود. با استفاده از این ابزار، معامله گران می توانند از سرمایه خود محافظت کنند، ریسک خود را به طور موثر مدیریت کنند و یک رویکرد منظم برای خروج از معاملات در استراتژی های معاملاتی معکوس داشته باشند.

 اهمیت مدیریت ریسک در معامله‌ی معکوس

به دلیل عدم قطعیت حین پیش‌بینی نقاط بازگشت بازار، مدیریت ریسک در استراتژی معاملاتی معکوس امری حیاتی است. مدیریت مؤثر ریسک شامل تعیین سفارشات حد ضرر (استاپ لاس) برای محدود کردن ضررهای احتمالی است؛ در حالی که اندازه‌گذاری پوزیشن معاملاتی نیز تضمین می‌کند که هیچ معامله‌ای سرمایه‌ی شما را بیش‌ازحد مجاز در معرض خطر قرار نمی‌دهد.

 اهمیت مدیریت ریسک در معامله‌ی معکوس

همچنین رعایت یک نسبت مناسب ریسک به ریوارد (به عنوان مثال ۱:۳) به شما کمک می‌کند تا اطمینان حاصل کنید کفه‌ی سود بالقوه از کفه‌ی ریسک‌ها سنگین‌تر است و شرایطی فراهم می‌کند که حتی با از دست دادن برخی از معاملات‌تان باز هم در مدار سودآوری باقی بمانید. رعایت این تدابیر برای محافظت از سرمایه و دست‌یابی به موفقیت مداوم در معاملات معکوس ضروری است.

مزایا و معایب استراتژی معاملاتی معکوس

مثال‌های عملی از پیاده‌سازی استراتژی معاملاتی معکوس

در ادامه به تحلیل و بررسی چندین مثال واقعی از معاملات موفق و ناموفق با استفاده از استراتژی معاملاتی معکوس می‌پردازیم.

مثال موفق: شرکت اپل (AAPL)- مارس ۲۰۲۰

در مارس ۲۰۲۰ و بحبوبه‌ی همه‌گیری کووید ۱۹ که به رکورد بازارهای مالی منجر شد، سهام شرکت اپل نیز همراه با بازارهای جهانی سقوط کرد. در تاریخ ۲۳ مارس، یک الگوی کندل استیک «چکش صعودی» در انتهای این روند نزولی شکل گرفت که نشانه‌ای از بازگشت احتمالی قیمت بود. هم‌زمان با این اتفاق، شاخص قدرت نسبی نیز وارد قلمرو فروش بیش‌ازحد شد که پدیده‌ی خستگی فروش (Selling Exhaustion) را نشان می‌داد. معامله‌گرانی که این سیگنال‌ها را تشخیص داده و وارد موقعیت‌های خرید شده بودند توانستند از روند صعودی قوی که سهام AAPL پس از آن آغاز کرد، سود ببرند. این روند طی ماه‌های بعد نه تنها افت به وجود آمده را جبران کرد، بلکه ارزش سهام اپل را حتی از سطوح پیش از دوره‌ی همه‌گیری نیز فراتر برد.

مثال ناموفق: نفت خام- اکتبر ۲۰۱۸

در اکتبر ۲۰۱۸، قیمت نفت خام با سرعت زیادی در حال افزایش بود، که این باعث پیش‌بینی بازگشت روند قیمت از سوی عده‌ی زیادی از معامله‌گران شد. یک الگوی کندل استیک اینگالفینگ نزولی در نمودار روزانه ظاهر شد، و RSI نیز شرایط خرید بیش‌ازحد را نشان داد. معامله‌گرانی که این وضعیت را به عنوان یک سیگنال بازگشتی تفسیر کرده بودند، وارد پوزیشن‌های شورت شدند. اما قیمت نفت به جای بازگشت، چند بار دیگر نیز به صعود ادامه داد و در نهایت باعث شد معامله‌گرانی که بدون بررسی تأییدیه‌های اضافی اقدام کرده بودند، متحمل زیان‌‌‌هایی شوند.

سخن پایانی

برای موفقیت حین استفاده از استراتژی معاملات معکوس، صبر و انضباط بسیار مهم و کلیدی هستند. پیشنهاد می‌شود که حتما قبل از ورود به معاملات، منتظر تایید الگوهای واضح، مانند سروشانه یا کف/سقف دوقلو باشید. برای اطمینان بیشتر از اندیکاتورهایی مانند RSI یا MACD استفاده کنید و همیشه حد ضرر را برای مدیریت ریسک تنظیم کنید.

برای افزایش سطح دانش خود، تحلیل تکنیکال را بهتر مطالعه کنید، معامله گران باتجربه را به صورت آنلاین دنبال کنید و روی حساب‌های آزمایشی تمرین کنید. با در نظر گرفتن عواملی مانند اخبار اقتصادی، استراتژی‌های معکوس را با تحلیل بازار ترکیب کنید. در نهایت، یک ژورنال معاملاتی داشته باشید تا معاملات خود را ردیابی کنید و رویکرد خود را در طول زمان اصلاح کنید.