کتاب “قدرت شروع ناقص” اثر جیمز کلیر The Power of Starting Imperfectly (James Clear)، نویسنده مشهور کتاب پرفروش “عادتهای اتمی”، مجموعهای از جستارهای ارزشمند درباره بهتر انجام دادن کارها و غلبه بر کمالگرایی است. این کتاب در ایران که با ترجمه سید ایوب کوکبی و فرزانه حاج خلیلی توسط انتشارات میلکان به فارسی منتشر شده، راهکارهایی عملی برای افرادی که مدام شروع کارها را به تعویق میاندازند، ارائه میدهد. در این مقاله به خلاصهای جامع از نسخه انگلیسی این کتاب تاثیرگذار میپردازیم.
مقدمه: چرا شروع ناقص مهم است؟
جیمز کلیر در ابتدای کتاب به این موضوع اشاره میکند که بسیاری از افراد به دلیل ترس از ناکامل بودن یا ایدهآل نبودن شرایط، هرگز کار و حرفه موردعلاقه خود را شروع نمیکنند. او معتقد است: “شروع ناقص را همیشه میتوان بهبود داد، اما وسواس داشتن درباره بهترین یا کاملترین برنامه هرگز به خودی خود شما را به جایی نمیرساند.”
کلیر توضیح میدهد که ما برای انجام کارها و اهداف مهم خود معمولاً دچار ترس و اضطراب میشویم. گاهی به بهانه مناسب نبودن شرایط و لوازم، اصلاً شروع نمیکنیم. گاهی هم برای فرار از شروع، به دنبال انجام کارهایی میرویم که در آن لحظه اهمیت چندانی ندارند.
این کتاب به ما یادآوری میکند که همین که فکر کنیم باید بیشتر یاد بگیریم یا قبل از شروع همه چیز را کامل کنیم، خود مانعی بزرگ میشود و ما را از انجام کارهای واقعاً مهم باز میدارد.
اگر از خودتان بیشتر توقع داشته باشید، به سختی میتوانید شروع کنید.
اصول اساسی برای بهتر انجام دادن کارها
قانون بیست-هشتاد
یکی از مفاهیم کلیدی و بسیار مهمی که کلیر به آن میپردازد، قانون بیست-هشتاد است. این قانون به ما میگوید که در هر حوزه خاص، تعداد کمی از عوامل (حدود ۲۰ درصد) میتوانند بخش عمدهای از نتایج (حدود ۸۰ درصد) را به بار بیاورند. به عنوان مثال، در بسیاری از سازمانها و شرکتها، تنها ۲۰ درصد از کارکنان میتوانند ۸۰ درصد نتایج و دستاوردها را تولید کنند. این نکته نشاندهنده اهمیت شناسایی و تمرکز بر روی عوامل کلیدی است که میتوانند تأثیر زیادی بر موفقیت کلی یک سازمان داشته باشند.
کلیر به وضوح توضیح میدهد که این قانون بر اساس اثربخشی (کار درست انجام دادن) کنونی ما پیشنهاداتی را ارائه میکند. برترین ارزش و اهمیت همان چیزی است که بر اساس مهارتهای پیشین و فرصتهای کنونی ما محاسبه میشود. به عبارت دیگر، ما باید به دنبال شناسایی و تقویت آن ۲۰ درصد از فعالیتها و منابعی باشیم که بیشترین تأثیر را بر نتایج ما دارند.
این قانون به ما کمک میکند تا با یافتن و شناسایی چیزهای مفید و مؤثر در گذشتهمان، در آینده از آنها بیشتر بهرهمند شویم و به نتایج بهتری دست یابیم. البته کلیر هشدار میدهد که عیب اصلی اثربخشی این است که به جای تمرکز بر آینده، بیشتر بر بهینهسازی گذشته تأکید میکند. این نکته مهمی است که باید در نظر داشته باشیم تا بتوانیم به بهترین نحو از فرصتهای پیش رو استفاده کنیم.
پنج گام برای تقویت خلاقیت مغزی
کلیر، خلاقیت را به عنوان یکی از مهمترین مهارتها برای هر فرد میداند و پنج مرحله زیر را برای تقویت این مهارت پیشنهاد میکند:
- جمعآوری اطلاعات: در این مرحله، بر دو جنبه تمرکز کنید: اول، یادگیری موضوعات خاص مرتبط با فعالیت فعلیتان و دوم، آشنایی با موضوعات عمومی و متنوع دیگر.
- موشکافی اطلاعات: آموختههای خود را از زوایای مختلف بررسی کنید و سعی کنید آنها را به یکدیگر پیوند دهید.
- فاصله گرفتن از مشکل: گاهی لازم است که مشکل را از ذهن خود دور کنید و با انجام فعالیتی مفرح و هیجانانگیز، خود را مشغول کنید.
- تجلی ایده: پس از یک استراحت کوتاه، ممکن است ایدهای که قبلاً به بنبست رسیده بودید، ناگهان با نگاهی تازه به ذهنتان بازگردد.
- اصلاح و پختن ایده: هر ایده برای موفقیت نیاز به آزمایش، نقد و در صورت لزوم اصلاح دارد.
کلیر تأکید میکند که خلاقیت به معنای این نیست که شما اولین یا تنها کسی باشید که ایدهای را کشف کردهاید. بلکه خلاقیت به توانایی شما در ارتباط دادن موضوعات مختلف با یکدیگر بستگی دارد.
اثر دومینو
اثر دومینو یکی دیگر از مفاهیم مهم در کتاب است. این اثر بیانگر آن است که با تغییر یک رفتار، تأثیر آن به صورت زنجیرهای از بازخوردها، سایر رفتارهای مرتبط را هم تحت تأثیر قرار میدهد. به عبارتی دیگر، عادتی خاص عادتی دیگر را در پی دارد.
کلیر سه قاعده برای اثر دومینو ارائه میکند:
- از چیزهایی شروع کنید که بیشترین انگیزه را برای انجام آن دارید. از رفتارهای کوچک شروع کنید و بر آنها مداومت کنید.
- آهسته و پیوسته پیش روی کنید و بلافاصله بعد از اتمام یک فعالیت به فعالیت انگیزهبخش بعدی بپردازید.
- هروقت شک کردید، کارها را به کارهای کوچکتر بشکنید. سعی کنید کارها را تا حد امکان کوچک کنید که بتوانید راحت آنها را مدیریت کنید.
او توصیه میکند: “روی یک رفتار پر هیجان تمرکز و جلوی راهش را باز کنید تا در زندگیتان سرازیر شود.”
روشهای مدیریت زمان و بهرهوری
سرعت به پایان رساندن کارها
کلیر داستان آنتونی ترولپ، نویسنده و نمایشنامهنویس را مثال میزند که برای نوشتن کتابهایش از قانون پانزده دقیقهای استفاده میکرد. او تصمیم گرفت هر ۱۵ دقیقه، ۲۵۰ کلمه بنویسد. به این ترتیب، موفقیت کارش را هر بار در پانزده دقیقه به دست میآورد و لازم نبود برای احساس موفقیت، ماهها صبر کند.
کلیر این اصل را اینگونه خلاصه میکند: “برای دراز مدت کار کنید، ولی پیشرفت خود را کوتاهمدت بسنجید.”
روش برنامهریزی آیوی لی
آیوی لی تاجری خودساخته بود که روش برنامهریزی او چنین بود:
- در پایان هر روز کاری، شش فعالیت مهم فردا را یادداشت کنید. بیشتر از شش تا ننویسید. آن شش کار را برحسب اولویت واقعیشان مرتب کنید.
- با آمدن فردا، بر اولین فعالیت لیست تمرکز کنید. آنقدر کار کنید که این فعالیت تمام شود. تا این فعالیت را تمام نکردهاید، فعالیت بعدی را شروع نکنید.
- همین روال را برای بقیه فعالیتها تکرار کنید. در پایان روز، فعالیتهای ناتمام را به لیست جدید روز بعد منتقل کنید.
- این فرآیند را در هر روز کاری تکرار کنید.
کلیر معتقد است این روش در عین سادگی بسیار کارآمد است، زیرا شما را بر موارد ضروری متمرکز میکند. او تأکید میکند: “مهمترین فعالیت هر روز را در ابتدای آن روز انجام دهید.”
افسانه چندوظیفگی
کلیر به این نکته مهم اشاره میکند که چندوظیفگی افسانهای بیش نیست. هر بار که از شاخهای به شاخه دیگر میپرید، تاوان فکری آن را میپردازید. در روانشناسی به این غرامت ذهنی، “هزینه سوئیچینگ” گفته میشود – وقفهای در عملکرد مغز که هنگام معطوف کردن توجه از یک فعالیت به فعالیت دیگر تجربه میکنیم.
او توصیه میکند برای رهایی از چندوظیفگی، باید به خاطر داشته باشیم که انجام کارهای بیشتر سبب نتایج سریعتر و بهتر نمیشود. انجام فعالیتهایی بهتر است که به نتایج بهتر میانجامد. لازمه تسلط یافتن، تمرکز و استمرار است.
کلیر این بخش را با جمله قدرتمندی خلاصه میکند: “اگر به چیزی متعهد نباشید، همه چیز مایه حواسپرتی شما خواهد بود.”
کاهش موانع و مدیریت انرژی
چگونه نیروهای اصطکاکی بازدارنده را کاهش دهیم؟
کلیر معتقد است برای انجام کارها با بیشترین ظرفیت، باید آگاهانه برخی کارهای اضطراری را که میتوان به تعویق انداخت، کنار بگذاریم. او پنج راهکار ارائه میدهد:
- انرژیتان را مدیریت کنید، نه زمانتان را.
- هیچگاه قبل از ظهر ایمیلتان را بازبینی نکنید.
- گوشیتان را در اتاق دیگری بگذارید.
- در حالت تمامصفحه کار کنید.
- همه فعالیتهای برهمزننده حواس را از صبح خود حذف کنید.
او اصل مهمی را یادآوری میکند: “ابتدا کار خلاقانه را انجام دهید و سپس کار منفعلانه.”
راهبرد دو لیست وارن بافت
کلیر از راهبرد وارن بافت، یکی از موفقترین سرمایهگذاران قرن بیستم، صحبت میکند:
- ۲۵ هدف مهم شغلی خود را بنویسید.
- لیست را بررسی کنید و فقط پنج هدف مهمتر را انتخاب کنید.
- اکنون دو لیست دارید – لیست اول شامل پنج هدف اصلی و لیست دوم شامل ۲۰ هدف باقیمانده.
نکته مهم این است که بافت معتقد بود هر چیزی که در لیست دوم قرار میگیرد، نباید به آن پرداخت تا پنج هدف اصلی به سرانجام برسند. کلیر این نکته را تأکید میکند که “قدرت حذف کردن” یکی از مهمترین مهارتهاست.
او هشدار میدهد: “خطرناکترین عوامل حواسپرتی آنهاییاند که شما عاشقشان هستید، ولی آنها عاشقتان نیستند.”
قوانین نیوتن برای انجام کارها
کلیر به طور خلاقانهای قوانین فیزیک نیوتن را به اصول بهرهوری تبدیل میکند:
قانون اول بهرهوری نیوتن
“اجسام، چه در حال سکون و چه با سرعت ثابت در حال حرکت، به همان حال باقی میمانند، مگر اینکه بر اثر نیرویی خارجی به تغییر حالت مجبور شوند.”
کلیر این را به تعویق انداختن کارها تفسیر میکند. او معتقد است باید راهی برای شروع پیدا کنیم، چرا که همین که شروع کنیم، ادامه مسیر هموارتر میشود.
قانون دوم بهرهوری نیوتن
“F=ma برآیند نیروهای وارد به یک جسم برابر است با جرم جسم ضرب در شتاب آن.”
کلیر این قانون را اینگونه تفسیر میکند که اگر میخواهیم بهرهوری خود را افزایش دهیم، صرفاً به حجم کار توجه نکنیم، بلکه راستا و جهت انجام آن را هم در نظر بگیریم. ما فقط مقدار مشخصی نیرو برای انجام کارهایمان در اختیار داریم و جایی که این نیروها را صرف میکنیم به اندازه زحمتی که میکشیم اهمیت دارد.
قانون سوم بهرهوری نیوتن
“هنگامی که جسمی به جسم دیگر نیرو وارد میکند، جسم دوم نیز همزمان نیرویی برابر ولی خلاف جهت آن وارد میکند.”
کلیر توضیح میدهد که سطح کارایی و بهرهوری ما اغلب از توازن نیروهای مولد (تمرکز، مثبتاندیشی) و غیرمولد (استرس، کمبود خواب، چندوظیفگی) در زندگی نشأت میگیرد. او دو انتخاب پیشنهاد میکند: افزایش نیروهای مولد یا حذف نیروهای مخالف.
او توصیه میکند: “تعداد مسئولیتهایتان را کاهش دهید و نیروهایی که شما را در زندگی عقب راندهاند حذف کنید.”
روشهای عملی برای بهرهوری بیشتر
تنها روش بهرهوری که به آن نیاز دارید
کلیر یک اصل ساده اما قدرتمند را پیشنهاد میکند: مهمترین کارتان را در ابتدای صبح انجام دهید. او معتقد است که عزم و اراده در ابتدای روز بیشتر است و میتوان از حداکثر سطح انرژی برای انجام مهمترین کار استفاده کرد.
همچنین، هر چه روز جلوتر میرود، احتمال بهم ریختن برنامه با فعالیتهای ثانویه بیشتر میشود. او تأکید میکند: “مهمترین فعالیتها در زندگی ما آنهاییاند که امیدها، رؤیاها، خلاقیتها و کسب و کار ما را پیش میبرند.”
جعبه آیزنهاور
کلیر راهبرد آیزنهاور را برای ساماندهی فعالیتها معرفی میکند که در آن، کارها به چهار دسته تقسیم میشوند:
- فوری و مهم (فعالیتهایی که بلافاصله انجام میدهید)
- غیرفوری و مهم (فعالیتهایی که برای انجامشان در آینده برنامهریزی میکنید)
- فوری و غیرمهم (فعالیتهایی که به دیگران واگذار میکنید)
- نه فوری نه مهم (فعالیتهایی که حذفشان میکنید)
او یک نکته طلایی را یادآوری میکند: “سریعترین راه برای انجام دادن یک فعالیت آن است که انجام ندهید.”
چگونه کارها را پشت گوش نیندازیم؟
کلیر توضیح میدهد که تصمیمهای تکراری، اراده را ضعیف میکنند – حتی تصمیمهای ناچیزی مثل بازبینی کردن یا نکردن ایمیل. این اتفاق به “خستگی تصمیم” معروف است و بر اراده و تصمیمهای روزانه ما تأثیری چشمگیر دارد.
او معتقد است که محدودیتها مفید هستند. با حذف تصمیمهایی که مدام جلوی راهمان سبز میشوند، پایبندی به عادتهای خوب آسانتر میشود. همچنین به “پارادوکس انتخاب” اشاره میکند – وقتی با انتخابهای زیادی روبرو میشویم، به سختی میتوانیم درست انتخاب کنیم.
کلیر این بخش را با این جمله قدرتمند خلاصه میکند: “گاهی تنها چیز لازم تونلی است که ما را به حرکت در مسیری مشخص محدود کند.”
هشت راه مفید برای بهرهوری از صبح
کلیر هشت توصیه عملی برای استفاده بهتر از صبح ارائه میدهد:
- انرژیتان را مدیریت کنید نه زمانتان را
- از شب قبل خود را برای فردا آماده کنید
- تا ظهر ایمیل و شبکههای اجتماعی را باز نکنید
- گوشیتان را خاموش کنید و در اتاق دیگری بگذارید
- جای خنکی کار کنید (کاهش دما به تمرکز ذهنی کمک میکند)
- بنشینید یا برخیزید (وضعیت درست بدن برای اکسیژنرسانی مناسب مهم است)
- غذا را به چشم پاداش سختکوشیتان ببینید
- روزتان را با پیشبرنامه آغاز کنید (مثل نوشیدن آب یا مدیتیشن)
او یادآوری میکند: “همین تصمیمهای ساده تکراری است که زندگی، سلامتی و شغل ما را میسازد.”
باورها و تغییر
پنج درس درباره اشتباه کردن
کلیر معتقد است اشتباه کردن آنطور که فکر میکنیم بد نیست و پنج درس مهم از تجاربش میدهد:
- انتخابهای ظاهراً ضعیف نشانه رشدند و با هوش یا ارزشمندی ما ارتباطی ندارند.
- با توجه به اینکه اولین انتخابمان احتمالاً غلط است، بهترین کار این است که شروع کنیم.
- موضوعات بزرگ را به وظایف کوچکتری تقسیم کنیم که بتوان بر آنها نظارت کرد.
- زمانی میتوان به حس غریزی اعتماد کرد که دانش و تجربه لازم برای دفاع از آن را داشته باشیم.
- اینکه شکست اتفاق خواهد افتاد، بهانهای برای انتظار شکست نیست.
او توصیه میکند: “از قضاوت کردن خود دست بردارید و رشد کردن را شروع کنید.”
چرا حقایق نظرمان را تغییر نمیدهند
کلیر به نکته مهمی اشاره میکند: “سختترین موضوعات را میشود به کندذهنترین افراد توضیح داد، اگر از قبل ایدهای درباره آن موضوع نساخته باشد. اما حتی سادهترین موضوعات را نمیشود به باهوشترین افراد توضیح داد، اگر خودش را قاطعانه قانع کرده باشد چیزی را که در مقابلش قرار دارد بدون اندکی شک و شبهه میداند.”
او توضیح میدهد که ما انسانها همگی مجموعهای از باورها داریم که توسط اتفاقات زندگی شکل میگیرند. باورها به دو دسته سازنده و مخرب تقسیم میشوند. ما همیشه به این دلیل که چیزی درست است به آن باور نداریم، گاهی به چیزهایی باور داریم که ما را در برابر افرادی که به آنها اهمیت میدهیم، خوب جلوه میدهد.
کلیر نکته مهمی را یادآوری میکند: “افرادی که بیشتر احتمال دارد نظرمان را تغییر دهند، همان کسانیاند که با آنها در 98 درصد از موضوعات موافقیم.” او همچنین معتقد است کتابها ابزارهای بهتری برای تغییر باورها هستند تا بحث و گفتگو.
او این بخش را با جمله عمیقی خلاصه میکند: “تمام زندگی انسان را باورهایش میسازد.”
چرا شروع کردن از موفق شدن مهمتر است؟
در بخش پایانی کتاب، کلیر به این نکته کلیدی میپردازد که مسیر رسیدن به تعالی درسهایی بیشتر از رسیدن به خود تعالی دارد. او میپرسد: “آیا سختی راهاندازی کسب و کار جدید را به جان میخرید؟ آیا به اندازهای مشتاقید که کارتان را در شرایطی که از تولید محصولات بیکیفیت به تنگ آمدهاید بهبود ببخشید؟”
کلیر معتقد است همه اینها در یک چیز خلاصه میشود: صرفنظر از بهتر شدن یا بدتر شدن اوضاع، آیا مایلید شروع کنید؟
کلیر تأکید میکند که میل به شروع، کوچکترین چیز در زندگی است که بزرگترین تفاوتها را ایجاد میکند. اول شدن مهم نیست. بیشتر اوقات، اهمیت ارزشی که ایجاد میکنید به اندازه تلاش برای رسیدن به آن نیست، مخصوصاً وقتی در آغاز راه هستید.
او با قاطعیت میگوید: “شهامت آغاز کردن از رسیدن به موفقیت مهمتر است، زیرا افرادی که مدام کارها را شروع میکنند، همانهایی هستند که کارها را تا آخر نیز انجام میدهند و تمام میکنند.” کلیر معتقد است برای دستیابی به زندگی سالم، مهارتی مهمتر از میل به شروع وجود ندارد.
او این بخش را با جمله قدرتمندی خلاصه میکند: “آغاز کنید؛ زندگی صحنه تمرین نیست.”
پنج راه غلبه بر خستگی تصمیمگیری
کلیر در ادامه کتاب، به موضوع مهم “خستگی تصمیمگیری” میپردازد. او توضیح میدهد که تصمیمهای کوچک روزانه تأثیر شگرفی بر قدرت اراده ما برای تصمیمگیریهای مهم دارند. درست همانند ماهیچههایمان که بعد از چندین تمرین ورزشی خسته میشوند، قدرت ارادهمان نیز با تصمیمگیریهای مکرر کم میشود.
برای غلبه بر این خستگی، کلیر پنج راهکار ارائه میدهد:
- هر شب تصمیمهای روز بعد را برنامهریزی کنید: با برنامهریزی از قبل، نیاز به تصمیمگیری آنی را کاهش میدهید.
- مهمترین کارها را اول انجام دهید: زمانی که هنوز انرژی ذهنی بالایی دارید.
- تصمیمگیری را کنار بگذارید؛ تعهد دادن را آغاز کنید: به جای تصمیمگیری مکرر، به برنامههای خود متعهد شوید.
- اگر مجبورید در ادامه روز تصمیمهای خوبی بگیرید، اول چیزی بخورید: قند خون پایین توانایی تصمیمگیری را مختل میکند.
- سادهسازی کنید: به دنبال راههایی برای ساده کردن زندگیتان باشید.
"قدرت اراده یکی از حوزههای زندگی است که قطعاً میتوانید خروجیتان را در آن بهتر کنید؛ اگر تعداد ورودیتان را کم کنید."
باورهای معمولی که از آنها درک اشتباهی داریم
کلیر در این بخش به تقابلهای جالبی اشاره میکند که نشان میدهد در چه مواردی دیدگاههای رایج با واقعیتها همخوانی ندارند:
- چیزی که درباره اهمیتش مبالغه میشود: پر مشغله بودن
- چیزی که دست کم گرفته میشود: هر دفعه انجام دادن یک کار (در حرکت بودن با اقدام و عمل کردن متفاوت است)
- چیزی که درباره اهمیتش مبالغه میشود: پرهیز از انتقاد
- چیزی که دست کم گرفته میشود: به اشتراک گذاشتن ایدههای ناب
- چیزی که درباره اهمیتش مبالغه میشود: آزادی نامحدود
- چیزی که دست کم گرفته میشود: محدودیتهایی که به دقت طراحی شدهاند
- چیزی که درباره اهمیتش مبالغه میشود: مدارج تحصیلی، مدرکها و گواهینامه
- چیزی که دست کم گرفته میشود: شجاعت و خلاقیت
- چیزی که درباره اهمیتش مبالغه میشود: با انگیزه شدن
- چیزی که دست کم گرفته میشود: تغییر محیط
- چیزی که درباره اهمیتش مبالغه میشود: تماشا کردن اخبار
- چیزی که دست کم گرفته میشود: خواندن کتابهای قدیمی
- چیزی که درباره اهمیتش مبالغه میشود: کشف چیز جدید
- چیزی که دست کم گرفته میشود: تسلط بر اصول
- چیزی که درباره اهمیتش مبالغه میشود: رهبر بودن
- چیزی که دست کم گرفته میشود: همتیمی بهتر بودن
- چیزی که درباره اهمیتش مبالغه میشود: موفقیت
- چیزی که دست کم گرفته میشود: بهتر شدن
- چیزی که درباره اهمیتش مبالغه میشود: ورزش کردن تا حد از پا درآمدن
- چیزی که دست کم گرفته میشود: رها نکردن تمرینات
کلیر این بخش را با توصیهای ساده اما قدرتمند خلاصه میکند: “بهتر از هر روز کمی پیشرفت کنید. کارهایی انجام دهید که میتوانید ادامهشان دهید.”
در دنیای ناقص چطور تصمیم بگیریم
کلیر توضیح میدهد که هیچ نگاه واحدی به جهان در همه شرایط درست نیست. او پیشنهاد میکند مجموعهای وسیع از چارچوبها برای تفکر درباره جهان بسازیم. به هر چارچوب، “مدل ذهنی” میگویند که یک روش تفکر درباره جهان است.
او سه روش مفید برای بهرهوری را معرفی میکند:
- قانون دو دقیقهای: اگر کاری کمتر از دو دقیقه طول میکشد، همین الان انجامش دهید. هدف این قانون کمک به شروع کارها و به تعویق نینداختن آنهاست.
- روش آیوی لی: شش تا از مهمترین کارهایی را که فردا باید انجام دهید بنویسید، آنها را اولویتبندی کنید و به ترتیب روی آنها کار کنید. هدف این روش کمک به انجام مهمترین کارها در اولویت اول است.
- راهبرد ساینفیلد: عادتی جدید انتخاب کنید و هر روزی که به آن پایبندید و آن را انجام میدهید، یک ایکس بزرگ در تقویم بکشید. هدف این روش حفظ ثبات قدم و جلوگیری از گسسته شدن رشته یک رفتار خوب است.
"در جهان از چنین نعمتی بهرهمند نیستیم که قبل از اقدام منتظر بمانیم راه حل کاملی پیدا شود."
افزایش سرعت متوسط با روش ارتقای عادت
کلیر معتقد است که با سرعت متوسط، زمان زیادی لازم نیست که به نتایج خارقالعاده برسید. داشتن استمرار مهمتر از سرعت بالاست. او مفهوم “بهبود عادت” را معرفی میکند که میگوید، با در نظر گرفتن اهداف و سرعت متوسط کنونی، به این فکر کنید که چطور میتوانید با اندکی تغییر در آهنگ این حرکت مستمر، بازده و خروجی کارتان را افزایش دهید.
او مثالی میزند: به جای معین کردن انتشار دو مقاله در روزهای مشخص، میتوان روزی هزار کلمه نوشت. با این روش احتمالاً میتوان هفتهای همان دو مقاله را نوشت و در کنار این برنامه به بقیه فعالیتها هم رسید.
کلیر تأکید میکند: “برای رسیدن به نتایج خیرهکننده در سلامتی، کار و زندگیتان تلاش زیادی نیاز نیست، کافی است پیوسته و مستمر حرکت کنید.”
چطور بهتر تمرکز کنیم
کلیر استدلال میکند که برای پیشرفت در مسیر اهداف، نیازی نیست یاد بگیریم چطور بهتر تمرکز کنیم، بلکه باید یاد بگیریم چطور فعالیت مشخصی را انتخاب کنیم و به انجام آن پایبند بمانیم. او میگوید: “باید چیزی را انتخاب کنید و چهار چشمی همان را بپایید.”
"نباید همه کارها را با هم انجام دهید. فقط یک کار وجود دارد که همین الان باید انجام دهید."
سه روش کاربردی در مدیریت زمان
کلیر اشاره میکند که در زندگی، کارهای مهم و کارهای فوری اغلب با هم تفاوت آشکاری دارند. او برای استفاده مؤثرتر از ۲۴ ساعت شبانهروز، سه ترفند پیشنهاد میکند:
- کارهای نیمهتمام را به هر قیمتی حذف کنید: کارهای نیمهتمام انرژی ذهنی زیادی مصرف میکنند.
- مهمترین کار را قبل از همه کارهای دیگر انجام دهید: اولویتبندی بر اساس اهمیت، نه فوریت.
- مقیاس هدف را کوچک کنید، ولی به برنامه پایبند بمانید: اهداف کوچکتر با پایبندی بیشتر بهتر از اهداف بزرگ رها شده هستند.
درسهایی درباره کمالگرایی و شروع کردن
کلیر در بخشهای مختلف کتاب به این نکته اشاره میکند که کمالگرایی بیش از حد، اغلب مانعی بزرگ برای شروع کردن است. او چند نکته کلیدی در این زمینه ارائه میدهد:
- شروع ناقص را همیشه میتوان بهبود داد: نگرانی بیش از حد درباره کامل بودن در ابتدا، مانع شروع کردن میشود.
- وسواس درباره بهترین بودن ما را به جایی نمیرساند: این نگرش باعث میشود هرگز شروع نکنیم.
- یافتن کسی که قبلاً به هدف مورد نظر دست یافته، گاهی مفید است: اما به یاد داشته باشید که چیزی که امروز برای افراد موفق بهینه است، لزوماً همان چیزی نیست که شما هم برای شروع به آن نیاز دارید.
- رؤیای بهینگی و ایدهآلگرایی نباید مانع برداشتن اولین گام شود: گاهی باید با وجود ناکامل بودن شرایط، شروع کرد.
- اگر از خود بیش از حد توقع داشته باشید، به سختی میتوانید شروع کنید: انتظارات واقعبینانه داشته باشید.
جمعبندی و نتیجهگیری
در پایان کتاب، جیمز کلیر تأکید میکند که برای انجام بهتر کارها و دستیابی به اهداف، نیازی به کامل بودن شرایط نیست. او معتقد است که شروع کردن، حتی با وجود نقص و کاستی، بهتر از منتظر شرایط کامل ماندن است.
کلیر یادآوری میکند که باورهای ما نقش مهمی در موفقیت یا شکستمان دارند. “تمام زندگی انسان را باورهایش میسازد” و باورهای مخرب مانند “همه چیز باید کامل باشد” میتواند مانع بزرگی برای پیشرفت باشد.
او توصیه میکند که به جای تلاش برای کامل بودن، به دنبال پیشرفت مستمر باشیم. “بهتر است هر روز کمی پیشرفت کنید و کارهایی انجام دهید که میتوانید ادامهشان دهید.”
کلیر تأکید نهایی خود را بر اهمیت شروع کردن میگذارد: “شهامت آغاز کردن از رسیدن به موفقیت مهمتر است، زیرا افرادی که مدام کارها را شروع میکنند، همانهایی هستند که کارها را تا آخر نیز انجام میدهند.”
در نهایت، پیام اصلی کتاب “قدرت شروع ناقص” این است: “آغاز کنید؛ زندگی صحنه تمرین نیست.” این پیام قدرتمند به ما یادآوری میکند که به جای انتظار برای شرایط کامل، باید با همان امکانات موجود شروع کنیم و در مسیر پیشرفت، به تدریج کار خود را بهبود بخشیم.
کتاب قدرت شروع ناقص به ما میآموزد که زندگی پر از فرصتهاست، اما این فرصتها محدود هستند. با هر تعللی که در شروع کردن داریم، فرصتی را از دست میدهیم. پس بهتر است حتی با امکانات محدود و شرایط ناقص، شروع کنیم و در مسیر، به تکامل برسیم، تا اینکه در انتظار شرایط کامل، هرگز شروع نکنیم.